میر برهانالدّین محمّدباقر استرآبادی (۱۶۳۱–۱۵۶۱ م، ۱۰۴۰–۹۶۹ ق) نامور به «میرداماد» و «معلّمِ ثالث»، متخلّص به اشراق؛ فیلسوف، متکلم و فقیه برجستهٔ دورهٔ صفویه و از ارکانِ مکتب فلسفی اصفهان است. میرداماد فرزندِ میر شمس الدین محمد استرآبادی مشهور به داماد و از سادات حسینی گرگان است.
در کودکی به توس هجرت کرد و علوم دینی را نزد سید علی فرزند ابیالحسن موسوی عاملی و دیگر استادان آن دیار آموخت. همچنین علوم فلسفه و ریاضیات را در دوران حضورش در توس آموخت. میر محمدباقر سپس راه قزوین پیش گرفت. در سال ۹۸۸ دوباره به خراسان آمد و تا سال ۹۹۳ در آنجا ماندگار شد و سپس به کاشان مهاجرت کرد.
میرداماد مانند بسیاری از حکما و عرفا، که ذوق شعر و شاعری داشتهاند، به سرودن شعر عربی و فارسی میپرداخته و به «اشراق» تخلص مینموده است. مجموعه اشعار او بعدها به نام «دیوان میرداماد» گردآوری شده است.
میرداماد در قصیده ای مقام علمی خود را برتر از افلاطون و ارسطو دانسته و میگوید:
ز شفای من ارسطو شده بهرهمند دانش / ز رُموز من فَلاطون زده گام در معانی
میرداماد افزون بر تکیه کردن به برهان و استدلال، گرایشهای عرفانی نیز داشت؛ به طوری که روح اشراق بر افکارش غلبه داشته و سیر روحیاش در راه عرفان بود.
میرداماد در سال ۱۰۴۰ در بین راه مسیر کربلا و نجف درگذشت. پیکر او در حرم امام علی دفن شد.
استاد احمد شاملو، فرزند حیدر شاملو و کوکب عراقی، سال 1304 در شهر رشت به دنیا آمد. از آنجا که مادرش متولد گرگان و پدربزرگ مادری اش ساکن گرگان بود، در زمان نوجوانی به گرگان آمد و دو سال از تحصیلات دوره دبیرستان خود را در دبیرستان ایرانشهر گرگان گذراند.